هنر، وسیله ای برای تسکین آلام ذهن ناخودآگاه
بررسی ارتباط هنر با ذهن ناخودآگاه از دیدگاه فروید
در این مقاله سعی داریم تا از نقطه نظر فروید به بررسی آثار هنر، بر تسکین آلام ضمیر ناخودآگاه و همچنین به تصویر کشیدن خیالات تحقق نیافته فرد به شکل هنری، که در واقع دارای نقشی شفا بخش می باشد، بپردازیم.
در واقع هنرمندان، پزشکانی هستند که می توانند با ارائه ی هنر خود، هم روان خودشان را تسکین دهند و هم روان تماشاگران آثارشان را و از هنر وسیله ای برای تسکین الام ذهن ناخودآگاه استفاده می نمایند.
همچنین می توانیم هنرمند را به بیماری تشبیه کنیم که سعی می کند تا دردهایش را به روشی خلاقانه با کمک هنری که دارد به بیرون از بدنش منتقل نماید تا دیگر افراد نیز با او و درد های او همراه شوند. با کمک این روش امکان دارد که رنج ها و دردهای دیگر افراد جامعه نیز به تصویر کشیده شود یا به رشته تحریر درآید و موجب کم شدن سرکوب های روانی اشخاص مختلف شود.
نظریه فروید درمورد ارتباط تنگاتنگ هنر با ذهن ناخود آگاه
بر اساس نظر فروید اگر تنها یک راه برای گذر از دنیای خیال به جهان حقیقی وجود داشته باشد، آن یک راه فقط هنر می باشد. چرا که هنر وسیله ای برای تسکین آلام ذهن ناخودآگاه است و اصولا هنرمند، برای کامروا شدن راهی پیدا نمی کند به جز پشت کردن به دنیای حقیقی. هنرمند با استفاده از خیال، جهانی زیبا برای خود می سازد و با کمک آن قدرت، افتخار، شهرت و حتی توجه کسب می کند. وی هر چیزی را که در دنیای حقیقی می جسته را به وسیله ی راهی خیالی به اسم هنر، کسب می نماید.
یک اثر هنری تنها برای هنرمند خالق اثر شفا دهنده نمی باشد، هنر او می تواند دردهای تماشاگر اثر را نیز تسکین دهد. هر تماشاگری با کمک مکانیسم های همانند سازی، قادر است که خود را در جایگاه هنرمند خالق اثر هنری گذاشته و کمبود های روح خودش را تسکین دهد. هنگامی که دردها و ناراحتی های هنرمند را در آثارش می بیند، درد ها و غم های خود را فراموش می کند.
*
بیشتر، آثار هنری ای برای ما دلنشین می شوند که قادر به انعکاس ضمیر ناخودآگاه ما هستند. کسانی می توانند آثار بهتری را خلق کنند که شروط زیر را داشته باشند:
نخستین شرط این است که هنرمند، یک فرد درد کشیده و محرومیت زده باشد و این قدرت را داشته باشد که افکاری که در ضمیر ناخودآگاه دیگر افراد وجود دارد را به وسیله ی هنر خود به جهان بیرون بازتاب دهد و از این موهبت به عنوان هنر وسیله ای برای تسکین آلام ذهن ناخودآگاه استفاده کند، چرا که هنرمندی این قدرت را دارد که به خودآگاهی رسیده و قادر باشد تا خیالات سرکوب شده ی خودش را شناسایی کرده و از آنها فرار نکند. از دیگر عوامل کسب این قدرت این است که توانایی تصویر سازی خیالاتش را داشته باشد، در غیر این صورت امکان همدلی کردن با آثار هنرمند مقدور نمی شود.
زمانی هنر می تواند به قلب های ما نفوذ کند که از ضمیر ناخودآگاه هنرمند نشات گرفته باشد، اگر به غیر از این باشد مصنوعی شده و تنها حاصل یک تکرار است.
فروید دو مدل هنر را برای تسکین دردهای روانی انسان مناسب می شمرد. اولی هنر پاتولوژیک که بیشتر برای اشخاصی مناسب است که مبتلا به بیماری های روانی می باشند که در واقع بیان کننده ی دردهای این افراد است و نوع دیگر هنر رئالیست می باشد که از نظر فرهنگی ارزش بسیار زیادی دارد و تمام افراد قادر هستند که به وسیله ی آن تسکین روانی یابند.